نگارخانه ارامش

این اطراف دلخوشی فروشی ندیدین؟!

یادمه بچه که بودم یه چمدون داشتیم گوشه انبار بابام هرچندوقت یه اسباب بازی یا بیشتر کتاب میذاشت توش، تا وقتی میبینمش برعکس کوچیک بودن دنیامون خیلی بزرگ بخندیم..

الان به شدت چند تا چمدون دلخوشی نیاز دارم=)))

دلخوشی در آگاهیه

که قحطه!

پست سیاسی نیست

همه‌ ما الان همچین چمدونی رو لازم داریم🙂

هوم:)

آخی

بابات چقدر گوگولی و با فکر باهاتون رفتار میکرده😂🥺

از این یکی خیلی خوشم اومد

هعی

چرا هعی؟

چی بگم خب

منم وقتی بچه بودم مامانم خوراکی میگرفت میذاشت زیر بالشتم میگفت داداش کوچیکه ات گرفته

منم لج میکردم میگفتم نه اون که نمیتونه راه بره چطور بره بخره 😂

اخی چ مهربون😂😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
نگارنده
Designed By Erfan Powered by Bayan