نگارخانه ارامش

نامه ای به جو

چالشی که آقای گل راه انداخته و نوبتی هم که باشه الان به من رسیده... باورتون میشه دارم تو چالشی شرکت میکنم که کسی که چالشو راه انداخته اصلا نمیشناسم...

هی میدیدم همه میذارن  و منم انقدر دلم میخواست باشم تو چالش فقط یکی نبود که دعوتم کنه... که گلشید جون دعوتم کرد =)

جو (کتی) دختر دوم زنان کوچک، اسم واقعیش جوزفین بود

آدمای شهر بیان

حالا که دارم میبینم همه مایی که اینجاییم (استثنا پیدا میشه یهو نیاین منو بخورین!) تو سایه ایم

ینی یجورایی توی جامعه توی دانشگاه و مدرسه توی فامیل (این فرق میکنه ولی بازم...) توی جمع دوستامون فرد مهمی نیستیم

کسایی نیستیم که خیلی دیده شده باشیم و یا به قول خودمون تو دید باشیم

هممون تو سایه ایم و سر به زیر (خیلیییی) کار خودمونو انجام میدیم

دنبال این نیستیم که همه بشناسنمون و همه کاره باشیم (بازم استثنا پیدا میشه)

بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
نگارنده
Designed By Erfan Powered by Bayan