هوشنگ میگفت که: در چنین شب های بی فریادرس_..._روز خوش در خواب باید دید و بس
حقیقتا اینو اینروزا زیاد با خودم تکرار میکردم با وضع مردم سرزمینم و حال و روز خودم و اطرافیام..
ولی دیروز توی اوج ناامیدی داشتم اعلام نتایج انتخاب رشته رو چک میکردم
با این فکر که الان واژه «مردود» رو میبینم و با ته مونده انگیزم دوباره مشغول درس خوندن میشم:)
ولی:)))))
-نگارنده حال و روز خوبی داره:))))
پ.ن1: از اونجایی که هیچ امیدی نداشتم و فقط یه هفته دیگه تا شروع دانشگاها مونده یکم سرم شلوغه و همش میترسم چیزی لازمم بشه چیزی نخرم نبرم..
پ.ن2: یکی دیگه از دغدغه هام دوستامن با هم عهد بسته بودیم امسالو بیشتر از پارسال بخونیم و اگه حالمون بد شد با هم خوبش کنیم، ولی قرار من تنهایی وسط راه ولشون کنم
پ.ن3: راجب حال مردمم سکوت میکنم چون حس میکنم در حدی نیستم که بتونم اظهار نظر یا کمکی با حرفام بکنم ولی میخوام بگم باهاتونم:))
پ.ن4: قرار بود پست بعدی که میذارم راجب خودم و احساساتم باشه ولی فعلا نمیخوام این حال خوبو خرابش کنم، دیروز خواستم براتون پست بذارم ولی میترسیدم تو اون هیجاناتی که بعد مدت ها دوباره حسش کرده بودم نتونم پست خوبی بنویسم و الان راضیم حداقل از خودم بدون فکر به نظر بقیه
-یادگاری از کنکور 1401_عکس:1400.08🌙
- سه شنبه ۲۹ شهریور ۰۱