نگارخانه ارامش

کل امروزم توی این مکالمات خلاصه شد:/

اون: نمیگی؟

من: نچ

+ بگو دیگه

ــ نمیگم

+ نمیگی؟

ــ نچ

+ بگو دیگه

ــ نمیگم

+ نمیگی؟

ــ نچ

+ بگو دیگه

ــ نمیگم

+... و همچنان ادامه 😂😂

ینی تهش کلافه شدم هیییی

قضیه اینجوری بود که چهارشنبه میخواستم یچیزی رو بهش بگم یکم این پا اون پا کردم که گفت چی میخوای بگی، گفتم: اگه یروز...

که یکی اومد تو و  رو بهمون گفت: F گفته نمیده

و رفت منم بلند شدم که برم دستمو گرفت و گفت کجا؟

گفتم خب نمیده پس بریم دیگه

گفت نخیر اول حرفتو بزن

گفتم حالا دیگه بیخیالش

گفت نه بگو اگه یه روز چی

گفتم میخواستم چون حوصلت سر نره واست داستان تعریف کنم

گفت بچه گول میزنی اون اولش با روزی روزگاریه

گفتم اصن یادم رفت چی میخوام بگم

گفت داری دروغ میگی

و اینا دیگه

حالا امروز اونی که اومده بود تو کلاس هی بهم میگفت بگو بهش که مغز منم آسفالت کرده از بس تو سرویس بهم میگه تقصیر توئه که بهم نمیگه و چی میشد دیر تر بیای😂😂

دقیقا یبار دو سال پیش همین اتفاق افتاد ولی اونو دیگه جدی یادم رفت و تا الان یادم نیومده... هر وقت میبینیم همو بهم میگه یادت نیومد نه میخندم و میگم نه بعد یه چشم غره به اونی که وسط حرفمون اومد میره و اونم میگه به من چه خب عطسه مخش نمیکشه://

حالا امروز راجب اینکه اسم همو چی سیو کردیم هم داشتیم حرف میزدیم که همونی که چهارشنبه تو حرفمون پریده بود گفت اسممو چی سیو کردی منم گفتم اسمتو، فقط جای اینکه آخرش یه s بزارم دو تا گزاشتم... گفتم تو چی گفت: Ati nim یه شکلک با لب آویزون کنارش

گفتم چی؟؟؟ چرا؟؟!!

گفت: چون همه حرفاتو نصفه میزنی

دیگه فقط خندیدم😂😂

(ولی بچه ها انقدر اسمای عجیب غریب سیو کرده بودن که هممون فقط دلامونو گرفته بودیم😂)

پ.ن: صداش هنوز تو گوشمه که با لهجه قشنگش میگفت: ناگییییی؟! (همون نمیگی)😂😂 انقدرم صداش و چهرش مظلوم بود:(( چشاشم هنوز جلو چشممه هیییی

+ از اونجایی که خیلی وقته سوال نپرسیدم یه سوال: اگه شمارمو داشتین چی سیوش میکردین؟