نگارخانه ارامش

«خوشبختی همین چیزای ساده و کوچیکه»

هوای توی گل فروشی

خنکی اونطرف بالشت

بوی نوزاد تازه به دنیا اومده

بوی خاک بعد از بارون

خاروندن ردکش جوراب

دیر می رسی سر کلاس و استاد هنوز نیومده

اسم عطرتو بپرسن

لیسیدن انگشت پفکی

نوزادی انگشتتو محکم بگیره

وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت

مغز کاهو

حرف زدن بچه با خودش وقتی تنهایی بازی میکنه

آخر سفر بشینی همۀ عکسایی که گرفتی رو نگاه کنی

وقتی کسی میگه صدای خندت رو دوست داره

وقتی خندت میگیره و خندت رو نگه میداری

بچه ها بازی شون رو نگه دارن تا تو از کوچه رد بشی

با پاهای برهنه روی شنای ساحل قدم بزنی

بوی چمن خیس

و.

و..

و...

و....

و.....

و......

شما بگین خوشبختی یعنی...

۱ ۲
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
نگارنده
Designed By Erfan Powered by Bayan