نگارخانه ارامش

اولین اعترافم شکل گرفت

خب شما فکر کن کفشتو پوشیدی بنداشم بستی، حالا میخوای بری میبینی مثلا پوشت رو جا کفشیه و تو خودم بکشی از اونجا دستت بهش نمیرسه، دیرتم شده، مجبور میشی بری رو پارکت دیگه

 

بعدا نوشت: چرا نگفتین عکس قبلی مشکل داشت:((

اعتراف میکنم حتی وقتی مامان خونه بود  من بت کفش همین کارو میکردم

😂😂
منم یواشکی میرفتم

خوب چهار زانو می رفتی

جا کفشی بلند بود:((
تازه اونجوری شلوارم نابود میشد

😂😂😂

😂😂

من گاهی یه کفشمو درمیاوردم یه لنگه پا میرفتم😂

ولی یکی دوبارم شد با کفش رفتم😂

پس آدمای بی حوصله مثه خودم زیادن😂😂

منم گفتم پس اعترافه عشقی چیزیهه ککککککککککککک

😂😂😂

😂😂😂😂

 

😅😅😂😂😂

من شده اینجوری با زانو رفتم داغون شدم😅😂

😂😂

کار هر روز منه 😂😂😂

سخت نگیر  ...

😂😂
باوشه

خخخ نگران نباش نژتنها نسیتی خخخ من خودم اونقدری این کارو انجام دادم امارش از دست خودمم در رفته خخخ

😂😂 چه زیاد شدیم

ت

اعتراف میکنم من هرگز این کارو نکردم خیلی بدمم میاد یکیاین کارو کنه 

چنگیز اگه بخواد همچین کاری کنه  ...  باید برم باهاش حرف بزنم😡

+ سلام :)

خب وقتی دیرت شده باشه مجبوری:(
فکر میکنم بکنه..آره آره
سلامـــ

منکه جلو خود مامانم با کفش میرم رو فرش...تازه کفشامم ازین کفشاییه که راحت پوشیده میشن...

اصن گاهی خود مامانمم بهم تقلب میرسونه!...میگه:ولش با کفش برو!

این تهشه دیگه😂😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
نگارنده
Designed By Erfan Powered by Bayan