نگارخانه ارامش

و اینبار به سبک خوابگاه

عرضم به خدمتتون که دیروز تولدم بود و دوستان ترسیدن بقیه زودتر تولد بگیرن پریشب کیک به دست سوپرایزم کردن..

حقیقتا اصلااا انتظار نداشتم و خب خوشحالی که خیلی وقت بود تجربش نکرده بودم و دوباره دیدم

از اندرحوالات این روزامم باید بگم که از هم خوابگاهیای جدیدم راضیم و دوسشون دارم، همشون هنرمندن و کانون کارافرینی دانشگاه دست خودشونه.. یکم خجالت میکشم از بی هنر بودنم😂😂

دوتا از بچه ها رژیم دارن و ازونجایی که همچنان تو رژیم سخت مادرانم این برام خوبه

و دغدغه این روزامونم شده ناهار‌ چی بخوریم و وقتی خوردیم دغدغه شام مطرح میشه..

روزا دارن میرن و من دارم روزای قشنگو تو ایندمون میبینم=))

+عکس مناسب تر پیدا نکردم به اشتراک بذارم:(

شماره 0818

ولی خانوم بوفه ای یجوری منو صدا میزنه انگار زندانیم و شماره روی لباسم اینه

+خانوم صفر هشتصد و هیجدهههه!!!

تعطیلات؟؟

خب سلام:دی

باورتون میشه من تا همین دیروز فکر میکردم ترم بعد قراره از 23م شروع بشه و برای کل این دوهفته برنامه ریزی کرده بودم و ای دل غافل=))

16م شروع ترم بعده و من هنوز هیچی خوش نگذروندمممم

برای کل این هفتم برنامه ریزی کردم و انشالله وقت سرخاروندنم ندارم-_-

راجب حال این روزامم باید بگم که خداروشکر خداروشکر از وقتی اومدم اینجا حال روحیم به شدت بهتره و غذاهای مامانم که نگم براتون.. البته اگه بذاره بخورممم.. یه ماه دیگه عروسی داریم و میگه لباست نمیره تنت همین الانشم تپل شدی بچه=((

بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
نگارنده
Designed By Erfan Powered by Bayan