حالا که دارم میبینم همه مایی که اینجاییم (استثنا پیدا میشه یهو نیاین منو بخورین!) تو سایه ایم
ینی یجورایی توی جامعه توی دانشگاه و مدرسه توی فامیل (این فرق میکنه ولی بازم...) توی جمع دوستامون فرد مهمی نیستیم
کسایی نیستیم که خیلی دیده شده باشیم و یا به قول خودمون تو دید باشیم
هممون تو سایه ایم و سر به زیر (خیلیییی) کار خودمونو انجام میدیم
دنبال این نیستیم که همه بشناسنمون و همه کاره باشیم (بازم استثنا پیدا میشه)
دوست داریم فقط حرفامونو یجایی بگیم یجایی سبک بشیم
آدما بیان عیبامونو بگن بهمون روحیه بدن و بالعکس
خیلیامون اومدیم اینجا که دوست داشته باشیم نه از اون دوستایی که بخاطر قیافه و ظاهر باهات دوست میشن از اونایی که رفتار و باطنت براشون مهم تره
از اونایی که نوشته هاتو میخونن باهات میخندن و باهات گریه میکنن و نگران آرایششون نیستن (این راجب آقایون صدق نمیکنه)
از اونایی که هر دوتاتون یجورایی دزدکی وبلاگای همو میخونین و تو فکر دوستی با همین ولی هیچکدوم پیش قدم نمیشین
از اونایی که وقتی نوشته هاشو میخونین میگین چقدر خودشو میگیره ولی وقتی باهاش حرف میزنین میبینین از خیلی از آدمای اطرافتونم خاکی تره
از اونایی که خیلی راحت بدون اینکه نگات کنن عیباتو میگن و تو به خاطر اونا اصلاحش میکنی
از اونایی که چه توی گرمای تابستون زیر کولر و چه تو سرمای زمستون جلوی بخاری در حالی که پاهاشونو دراز کردن و به احتمال 90 درصد دارن سیب میخورن واست کامنت میذارن
از اونایی که اگه چند روز ننویسی نگران میشن و سراغتو میگیرن
از اونایی که با تموم مشغله هاشون فقط به عشق شما سوژه جدید پیدا میکنن که بخندوننتون
از اونایی که هر چقدرم حرفات مسخره و بی نمک باشه کلی استیکر خنده میزارن و میگن وای خدا مردم از خنده
از اونایی که کل زندگیتو میدونن و از اتفاقایی که واست افتاده باخبرن ولی هیچوقت علیهت استفاده نمیکنن
از اونایی که اگه چند وقت هم نباشن وقتی اومدن همه پستاتو میخونن و نظر میذارن
از اونایی که باهات همراهن و وقتی از دست یکی عصبی هستی و رگباری گله میکنی و به فحشش میبندی میان تایید میکنن و اونا هم یه چیزی میزارن روش
از اونایی که اسکولت میکنن ولی ته دلشون هیچی نیس... میدونن اونا میگن تو یکی دیگه میذاری روش و بهشون برمیگردونی و تهش همش شوخیه
هنوز خیلی از اونایی که هست چند تا شما بگین خسته شدم بوخودا
همین حسا همین که بدونی یسریا همراتن هر جایی که باشی با هر شکلی همینا قشنگه
اینکه آدمای توی سایه دور هم جمع شدن و با نوشته هاشون موجودی به اسم بیان و ساختن که سایش از همه غول های غیر واقعی بزرگتره
آدمایی که هیچکس روشون حساب نمیکنه ولی وقتی همشون یجا جمع میشن و دست اتحاد با هم میدن ترسناک تر از هر چیزی میشن
اینجا هیکل بزرگ یا ریزه میزه اهمیت نداره اینجا فقط حرفاست که بودنشون یه دنیاست و نبودنشون از خالی هم خالی تره (نفهمیدم چی گفتم شما یذره سعی کنید بفهمید فهمیدین به منم بگین)
آدمای اینجا دلشون از سوراخ جوراب مورچه هم کوچیکتره و اگه کار بدی هم بکنی جوری رفتار میکنن انگار چیزی نشده
شاید ظاهرمون تو سایه باشه ولی رنگای رنگی رنگی قالبا خبر از رنگی رنگی بودن درونمون میده
اینجا جاییه که وقتی نباید بیای بیشتر دلت واسه اینجا تنگ میشه مثلا درست وسط امتحانا
آدمایی که میخوان دیده بشن اینجا دووم نمیارن و با یه پست خداحافظی و اینکه با بیان و وبلاگ نویسی به جایی نمیرسی از اینجا میرن
راست میگن اونا اینجا به جایی نمیرسن اونایی که فقط میخوان خودشون بالا باشن و یه ذره رفاقت و معرفت تو وجودشون نیست
نمیدونم این حرفا درسته یا نه ولی این آدما رو باید شناخت و از همون اول طرفشون نرفت
میدونم منم دوبار خواستم وبمو حذق کنم و برم ولی عایا گفتم بیان به درد نمیخوره و به جایی نمیرسیم؟؟ نه خب اینجوری نبوده شاید بعضیا وبشونو حذف کنن ولی آدمای تو سایه باز برمیگردن شاید با یه شخصیت دیگه ولی برمیگردن و اینجا توی دل این آدما توی شهری به نام بیان و کنار آدمایی که از قیافه و ثروتشون دم نمیزنن خونه جدیدی میسازن و موندگار میشن شاید بعضی وقتا کوچ زمستونی که شاید تابستونم برسه لازم باشه ولی باز جاشون همینجاست
+قابل توجه عزیزی که دلم میخواد خفش کنم... زدی زیر قولت قبول ولی حداقل بزار منم حرف بزنم خب:(( اون پستو پس واسه کی گذاشتم آخه؟؟ حرف میزنی حداقل بزار جواب بدم خب ینی انقدر سیر شدی که نمیذاری دو سه حرف باهات حرف بزنم فقط :(((
- سه شنبه ۲۰ اسفند ۹۸